آرشیو دی ماه 1398

سوختم ولي باهات ساختم!
تموم دنيامو به پاي تو باختم…
تو رفتي تو روزاي سختي؛ كاشكي كه تو چشمات چشم نمينداختم
ديدي شكستن منو ديدي؟
چشاتو بستي خنديدي! به آرزوت رسيدي!
مردم! ببين ديگه كم آوردم…

يه عمره حرفامو خوردم؛ ولي منو نفهميدي
هر كي اومد سراغم از تو گفتم؛ از تو دفاع كردم
هرجا هستي بدون من؛ واسه خوشبختيت دعا كردم…
بعد از تو هر كي اومد، جاتو پر كنه
حالمو بدتر كرد!
بعد از تو هر كي اومد، دل بسوزونه

كارو خراب تر كرد!
اي واي ببين باهام چي كار كردي!
رفيق روز تنهايي؛ تنهاترم كردي!
اشكام ميريزه از دوتا چشمام…
تو هم كه رفتي و خوشحال! منم كه بي كس و تنهام…
هر كي اومد سراغم از تو گفتم؛ از تو دفاع كردم

هرجا هستي بدون من؛ واسه خوشبختيت دعا كردم…
بعد از تو هر كي اومد، جاتو پر كنه
حالمو بدتر كرد!
بعد از تو هر كي اومد، دل بسوزونه
كارو خراب تر كرد!

متن آهنگ چرخ روزگار علي براتي

هرجور بچرخه چرخ تو روزگار؛ بازم ميرقصم به سازت روزگار!
هر چند روحم خسته و جسمم بيمار…
رنگ رو دلِ شكستم از غم يار
چشم انتظار از ديدنِ اون دلدار
خدايا رحمي بكن به حال من! بشنو تو اين ناله و فرياد من…

خبر خوش برسون از يار به من؛ كه بازم ببينم اون نگار من
تا كه پايون بگيره فراق من…
يادم مياد اون روزاي قشنگو؛ قرارمون تو كوچه هاي تنگو!
حرفاي عاشقانه و قشنگو؛ حالا چرا دل تو شده سنگو؟!
خدايا رحمي بكن به حال من! بشنو تو اين ناله و فرياد من…
خبر خوش برسون از يار به من؛ كه بازم ببينم اون نگار من
تا كه پايون بگيره فراق من…
آي روزگار ببين اميد ندارم؛ به جز دعا چيزي به لب ندارم
آي خدايا هيچ گناهي ندارم؛ كلامي جز حرفِ حق به لب ندارم

خدايا رحمي بكن به حال من! بشنو تو اين ناله و فرياد من…
خبري خوش برسون از يار به من؛ كه بازم ببينم اون نگار من
تا كه پايون بگيره فراق من…
هرجور بچرخه چرخ تو روزگار؛ بازم ميرقصم به سازت روزگار!
هر چند روحم زخمي و جسمم بيمار…
رنگ رو دلِ شكستم از غم يار
خدايا رحمي بكن به حال من! بشنو تو اين ناله و فرياد من…
خبري خوش برسون از يار به من؛ كه بازم ببينم اون نگار من
تا كه پايون بگيره فراق من…

يادم مياد اون روزاي قشنگو؛ قرارمون تو كوچه هاي تنگو!
حرفاي عاشقانه و قشنگو؛ حالا چرا دلش شده از سنگو؟!
خدايا رحمي بكن به حال من! بشنو تو اين ناله و فرياد من…
خبر خوش برسون از يار به من؛ كه بازم ببينم اون نگار من
تا كه پايون بگيره فراق من…
آي روزگار ببين اميد ندارم؛ به جز دعا چيزي به لب ندارم
آي خدايا هيچ گناهي ندارم؛ كلامي جز حرفِ حساب به لب ندارم